اولین جریمه ی رانندگی

سلام گل های نازنین
امروز صبح پسرک گفت:مادر معلم گفته به مامانت بگو بیاد مدرسه کارش دارم.متعجب نگاش کردم!.گفت آخه ریاضی ام قابل مقایسه با بقیه درسا نیست.نفس راحتی کشیدم و گفتم پس برای المپیاد ریاضی می خواد باهام صحبت کنه.گفت: نه گفته ریاضیت با بقی یه ی؛درسا قابل مقایسه نیست.از فکرم گذشت چه دل خوشی داری تو!؟معلومه کاسه ای زیر نیم کاسه هست.گفتم به بابابزرگ بگو ماشین نیاره بیرون باهم میریم. خودم می برمت.
رفت تو فکر .فکر نمی کرد به این زودی بتونم تصمیم به ملاقات معلمش بگیرم و اونم حالا وقت رفتن به اداره کارمو ول کنم و همین امروز برم.آخه میدونه خیلی به انضباط کاری بها میدم .انگار پشیمون شد.

سر راه بچه خواهر شوهرمو رسوندم مدرسه اش.
گفت حالا باید دور دنیا بچرخی تا برسی به مدرسه.یعنی از شمال بزرگراه رسالت به طرف یکی از میدونای شمال هفت حوض؛ دوربرگردون دوری تا میدون رسالت داری؛گفتم عیبی نداره چاره ای نیست.باید بریم.
رفتم و معلمش خیلی ناراحت بود.گفت نمی خوام بگم بچه مستعدیه می خوام بگم خیلی مستعده .ریاضی اش عالیه.اما دل به دروس دیگه نمی ده به خصوص دروس حفظی.خلاصه با وساطت ساختگی من اجازه داد بره سر کلاس و دفتر نره.خدا رو شکر به خیر گذشت و رفتم سراغ ماشین و رفتم به طرف هفت حوض.میدونو که دور زدم و وارد گلبرگ شدم دیدم چند تا پلیس انگار آماده اند تا خودشونو بندازند رو ماشین.بی خیال داشتم رد می شدم ایست دادند.وایستادم.چی شده؟زوج و فرد اومدی.هاج و واج موندم.وااااااااای تازه فهمیدم چی شد.گفتم ببخشین میشه تواین کوچه ها پارک کنم برم.تا فاطمی می خوام برم ،متوجه نشدم.گفت الان جریمه کنیم دیگه تا اونجا جریمه نمی شی.مدارکو گرفت و رفت.پیاده شدم دیدم بععععله جناب سرهنگ تو ماشین محترمشون نشستند برای جریمه .نوشتند.دادند دستم.دلشون خنک شد .با این 13000 تومان خلاف من پاک شد؟اگه راست میگین طرح زوج و وفرد نباید برم جریمه ام این باشه برگردم.نه همینجور ادامه بدم.همه جای این سرزمین همینجوره.پول میگیرن مجوز میدن .حالا یا با جریمه یا با مجوز روزانه یا با مجوز سالانه .واقعا"قانون باید اینجوری باشه.شهرداری هم پول میگیره مجوز ساخت میده .آخه ایها الناس اگر ساخت و ساز ممنوعه چطور با پول کلان مجاز میشه ؟؟؟من که نمی فهمم.هر کی میفهمه منو توجیه کنه .خیلی جاهای دیگه مجوز خریدنیه.اینجا که وطنمه من از قوانینم سردر نمیآرم و نمی فهمم وای به حالم اون ور آب.کی میتونه توجیهم کنه؟دستها بالا.
این هم شروع نامه اعمال امروزم .بعد از بیست سال و اندی گواهینامه داشتن(انگار چند ساله پشت فرمونم!؟بیست سال و اندی!!!!!!!!!)حالا باید جریمه بشی واقعا"خجالت داره اگه هوش وحواستو جمع نکنی.!
رسیدم اداره به مهربان همسر  زنگ که زدم جواب نداد.بعد که خودش زنگ زد.گفت ماشینو کجا گذاشتی؟ندیدمش( گاهی سر راه اداره رفتنش میبینتش).
شرح ماوقع مدرسه رو گفتم.جوری که چیزی نمونده بود گریه کنه؛بعد هم داستان جریمه رو تعریف کردم به شیرینی و به طنز؛که اول صبحی حالش گرفته نشه ؛کلی خندید و گفت اشکال نداره برو خوش باش.
چیکار کنیم از فن بازیگری(تخصص شخصیتی نه کاری) اون ما هم در این بیست سال زندگی اینو ازش یاد گرفتیم.
  گلهای نازنینم من این شعر رو خیلی خیلی دوست دارم براتون می ذارم شاید شما هم به یاد صدای زیبای مرحوم نوری بیفتید.
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها كرده ایم، چه سفرها كرده ایم
ما برای بوسیدن خاك سر قله ها
چه خطرها كرده ایم، چه خطرها كرده ایم
ما برای آنكه ایران گوهری تابان شود
خون دلها خورده ایم
ما برای آنكه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن
چه سفرها كرده ایم، چه سفرها كرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های كویر
چه خطرها كرده ایم، چه خطرها كرده ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاك
خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاك
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
 

شعر (زنده یاد نادر ابراهیمی) خواننده (زنده یاد محمد نوری)