نوشــــــــــــته های پیــــــشین مــــــــــــــرا می توانید اینـــــــــــــــــــــــــــــــــــــجا بــــــــــــخوانید

۱۳۸۹ آذر ۱۲, جمعه

پناه بر.................. لواسانات

پناه بر .................... لواسانات
پناه بر ....................روستاي افجه ،برگ جهان،نيكنام ده،جاجرود و...
پناه بر .................... هر چه روستاي پاك و هواي پاكه
چه تعطيلاتي !؟كه نمي توني از خونه در آي !
از خدا خواسته رفتم شهر دانشگاهي ام.دو روز موندم كلاسهاي پيش نيازم رو رفتم.اساتيد رو ديدم .جزوه هايي از بچه ها گرفتم.دوستان خوابگاهي رو ملاقات كردم.دو روز با زندگي ساده دانشجويي سر كردم.به پروپوزال پايان نامه يكي از بچه ها تا 1 شب كار كمك كردم.
يه خبر خوب مربوط به خودم شنيدم!؟!؟!؟!؟!؟!؟
ابلاغ دفاعيه ام اومد و گرفتمش.يعني با محاسبه رييس پژوهش مي تونم تا 10اسفند پايان نامه ام  رو تحويل بدم و از 21 اسفند مجوز دفاع دارم.ولي صد حيف كه نمي رسم تا اون موقع همه كاراي تحقيق و پ‍ژوهشهاي كتابخانه اي و نگارش پايان نامه ام رو تموم كنم.
 يعني اينطور فكر مي كنم.خيلي دلم مي خواد بتونم با اين سرعت به اتمامش برسونم.دعام كنين شايد دعا تون بگيره.
استاد راهنما رو ديدم .مذاكرات لازم انجام شد . كلي راهنمايي كردند.

تي ديل مي ديل ده خوشتر وگرسم!؟
اي ببخشيد فكر كردم  متوجه ميشين.(دل من و تو خوشتر و خرم تر از هم برگشتيم)
10شب رسيدم خونه ديدم بساط كوه نوردي دم در آماده هست.
انگار من نيستم دل شون تنگ ميشه اونوقت تصميم ميگيرن منو ببرن كوه نوردي .بگم آخه مرد حسابي دو روز نبودم چرا نرفتين؟يعني وجود من اينقدر براتون مهمه !؟نمي دونم والا؟
گفتم:فردا قرار كوه دارين؟پسرك با چه لذتي گفت بله شماهم مياين؟منم گفتم بله كه ميام .
اما پسرو (پسر بزرگه )من نميام .درس دارم .تازه هوا هم آلوده ست.پدرو انگار نشنيد.اينجور وقتا تحويل نمي گيره كه كسي ساز مخالف نزنه ولي اگه پسرو زود تر گفته بود شايد من هم مي گفتم نمي آم.اما تير از كمان رها شده بود.دلم نيومد حالشونو بگيرم.
صبح به خاطر من دير پاشدند.ساعت 7 راه افتاديم به طرف كوه هاي دارآباد.5 دقيقه اي كه رفتيم ديديم خانومه تو راديو داره از ورزش ايروبيك تعريف ميكنه.ول هم نميكنه .مهربان همسر گفت چقدرميگه .
گفتم هوا چقدر آلودهستا!.گفته نه اون بالا بد نيست .خانم مجري حرفو عوض كرد.كه اله بله جيم بله .هوا آلوده ست.حتي كوه هم مناسب نيست .گفتم بيا بريl اوشون فشم.گفت نه بابا هوا اونقدرها هم بد نيست.خانم مجري گفت آهاي ملت نرين كوه .اگه هم ميرين برين لواسون،افجه و....
جالب اينجاست ما هنوز به ميني سيتي نرسيده بوديم كه خانمه به دادمون  رسيد .جالبتر اينه اصلا" آدرسي از غرب تهران يا جاهاي ديگه نگفت.انگار همه ملت از شمال شرق تهران دارن ميرن كوه.
خلاصه با وساطت خانم مجري سر خر رو كج كرديم  به طرف لواسون.اگه بدونين چقدر خوب و عالي بود!؟
مجاور باغي ،كنار جوي آبي و بساط املت شوهر پز رو آتش و چاي شوهر پز بهتر از اون.بيا و ببين چه هوايي و چه آرامشي.
خلاصه هم بايد مهربون همسرو به زور ببريم هم به زور برگردونيم.اينقدر خوشش اومد كه گفت كاش يه تيكه زمين اينجا بخريم .خودم كم مرض زمين خواري داشتم يكي ديگه هم اضافه شد.من كه تجربه ي سختي ساخت ساختمان شمال رو داشتم گفتم:ببين من خشت هم رو خشت نمي زارما.گفته باشم.اگه دوست داري آماده بخر .رفت تو فكر .فكر نكنين خيلي سرمايه داريما !نه اين اعتماد به نفسيه كه بنده به ايشان دادم كه فكر مي كنه در كنار من همه چي قابل دست يابيه.توي پست هاي سابق نوشتم كه خانوادتا"تا سر خيابون هم مي ترسيدن برن .دعا كنين از خر شيطون بياد پايين.

اومد خونه اينقدر جلوي پدر مادر  بهتر از جانش تعريف كرد؛اونا كه هميشه ساز مخالفند انگار نه انگار كه از پروژه ي جديدي داره حرف مي زنه .خلاصه خدا عاقبت ما رو به خير كنه.
وقتي داشتيم از اتوبان بابايي  مي اومديم گفت بريم تره بار.رفتيم  براي خريد ميوه.
سالهاست بخاطر تنوع ترشي هاي بيرون،ترشي درست نكردم .با ديدن گل كلم هايي كه مي درخشيدند هوس كردم يه دبه كوچك درست كنم.هميشه ميدونستم كار من نيست كه دستم به كم بره .اينبار هم نرفت.خلاصه الان كه 12.30 شبه تازه تونستم فارغ بشم از بساط ترشي.
بي خودي هم دلتونو خوش نكنين .برا هيشكي نمي آرم مگه بياين خونه مون مهموني يه شيشه هم موقع رفتن ببرين.هر كي مياد دستش بالا.
اين بود تعطيلات هواي آلوده و وارونگي هواي تهران.

۱۹ نظر:

گیله مرد گفت...

تی او کوهنوردی شون مه ره بکوشته/تی او درس خوندن مه ره بکوشته/چقد تی او سولطونه تعریفه کنی؟ الیته تعریفی هم ایسه خو/خودا ته تی زاکون و بقیه اعضای ؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟ وستی بداری/وقت به خیر

گیله مرد گفت...

راستی می سهمی تورشی کنار بنی الون هنم برای بوردن و خوردن:-)-<-<// بیدی از بس عجله داشتم سر وته آمارم

نرگس گفت...

عزیزم من اولیش هم میام خونتون هم از اون ترشی خوشمزه هات می خوام اخه خودم اصلا هنر ترشی درست کردن ندارم .

پریا گفت...

سلام نیوشا جان خسته نباشی با کار و درس و زندگی . همیشه شاد باشی و سلامت .

جلیله گفت...

سلام به دوست عزیز و مهربون و همشهری خودم

نیوشا جان باز گیلکی گفتی و دلم رفت..........

امیدوارم بتونی به موقع و اون زمان که خودت بخوای دفاعتو انجام بدی.
میدونم با شاغل بودن و همسر و فرزند داشتن خیلی سخته ولی با پشتکاری که در تو میبینم مطمئنم میتونی.

مراقب خودت باش
و سلامت و شاد و موفق باشی

نیوشا گفت...

گيله مرد تي دست در نكني.تو چره كوه ناني .اي مملكت كه دربدره تو چره اينقد متعدي.

نیوشا گفت...

گيله مرد تي سهم تورشي كه سفارشي ايسه .در ضيمن تي پست بخوندم با تو همدردم .دوني كه .مي حال خيلي بيته ببو اما نتونستم كامنت بنام اره بخون.خودا تي همره.

نیوشا گفت...

نرگس گلي من هم هنرمند نيستم طقي به توقي خورده يه روز يه سرگرمي برا خودم درست كردم .ترشي تو هم سرجاش .قدمت به روي چشم.منتظرتم .بدو بيا.دخترو رو هم ببوس و بيار.

نیوشا گفت...

گيله مرد تي دست در نكني.تو چره كوه ناني .اي مملكت كه دربدره تو چره اينقد متعهدي.بيه حال و هوايي عوض بكن برارجان.

نیوشا گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
نیوشا گفت...

پريا جون ممنون اومدنت خوشحالم كرد.شما هم موفق باشي گلم.

نیوشا گفت...

جليله جون مهربن.خوب ايسي گول اي جان؟زبان خوب پيش شونه خواخوري جان؟تي گول پسر پرهام گوله خوبه تي گول آقا خوب ايسه ؟ايشالا هميشه خوشبخت ببي گول خواخور.تي انر‍ژي مثبت مي راه همواره كنه.تي دس درد نكنه .ممنون مي ور بيه .لااقل بيه تي تورشي ببور.خودا تي همره.خودته مواظيب ببو خواخور جون.

محبوبه گفت...

نیوشا جان کبکی شدی؟؟؟؟؟؟
ما رو تنها گذاشتی؟؟؟؟
حالا ترشی نمیدی، حداقل ما رو تنها نذار جیگرم!!!!

شوخی کردم....از هر طرف خواستی برو....ولی با دل خوش.
هر جا بری من دوست دارم عزیزم

هستی گفت...

نیوشا خانم گل خوب امیدوارم بتونی به موقع کارهای پایان نامه رو تموم کنی و خیالت راحت بشه
منم امسال به قول مادر بزرگم زنیتی کردم و خودم ترشی درست کردم :)
شاد باشی خانم

نیوشا گفت...

محبوبه گلم كجا بودي گلم ؟دلم برات يه ذره شده بود.كبك چيه .شايد يه روز بيفتم تو كيك اما كبك نه بابا.منو چه به كبك .اصن برا چي گفتي ؟از آنديا پرسيدم فرانسه لازمه ؟مگه اون ليست مال بچه هاي كبكه.من متوجه نشدم.
ترشي توهم سرجاش.تهرون خراب شده اومدي يه سري به من بزن مهربون من.

نیوشا گفت...

هستي جون ترشي تو كه مادر بزرگ پسنده يه چيز ديگه اي يهشرط مي بندم بيشتر از من امتياز بياري .

گیله مرد گفت...

درود خاخور جون
.
آخه مردوم چی گوناهی بودن شیمه فیلترنت ایطو ایسه هنی هه ره جواب دنی؟
مردوم مونتظر شیمه تشریف فرمایی ایسن بشو هو ره جواب بدی!
شوخی بودم.... :-)

بانوي شيراز گفت...

نيوشا جان ماشاا... به اين همه همت. با اين همه مشغله زندگي ، همه كارت را انجام ميدي. اميدوارم كه كارهاي دفاعيت به خوبي انجام بشه . در ضمن دل ما را آب كردي با اون ترشي ات كه.

نیوشا گفت...

بانوی گل شیراز
خوبی .مبگاهمو روشن کردی.ممنون از انرژی مثبتت.با دل مهربونت دعام کن که دفاعم رو به موقع انجام بدم .فعلا"بزرگترین دغدغمه.

همسفران کانادا